خداحافظ صداقت ، خداحافظ مردانگی ، خداحافظ مرد ادب ، خداحافظ ایرانی، خداحافظ آینده . و سلام بر تکرار ، سلام بر دروغ ، سلام بر سیاه بازی ، سلام بر نیرنگ ، سلام بر تفرقه و سلام بر فقر و فلاکت .
انتخابات به پایان رسید . باری دیگر رئیس جمهوری به دست او افتاد و مردم ثابت کردند که اولا نمی توانند رئیس جمهور را تغییر دهند و ثانیا برای تصمیم گیری به دیده ها و شنیده ها اعتماد کرده و قدرت تفکر ندارند .
13 میلیون به موسوی رای دادند . کسانی که من آنها را جزو خواص حساب می کنم . کسانی که کمی فکر کردند و یافتند که موسوی می تواند کشور را به سوی پیشرفت سوق دهد . می تواند کاری کند که ایرانیان در سراسر دنیا سربلند شوند .
24 میلیون به ا.ن رای دادند . عوام به او رای دادند . عوام پیشرفت نمی خواستند . عوام ظاهر بین و ساده نگر بودند . کسانی که فکر می کردند فریاد زدن در سازمان ملل افتخار دارد ؛ غافل از اینکه با این کار روز به روز دارد به دشمنان ایران اضافه می شود و راههای پیشرفت بر روی ما بسته تر می شود. کسانی که دوست داشتند رئیس جمهورشان از جنس مردم باشد . به میان آنها در ده ها و روستا ها بیاید . غافل از اینکه این کار میلیون ها تومان ( بابت تبلیغات گسترده ، حمل وتقل ، سوخت و تعطیلی شهر ) را که باید صرف تولید می شد ، از بین می برد . کسانی که نپذیرفتند او برای 4 سال دیگر برنامه ای ندارد . در حالی که دیگران حتی برای آینده کتابی منتشر کرده بودند . کسانی که از افشاگری های او احساس غرور می کردند در حالی که اکنون چنان تفرقه ای بین قطب های سیاسی شکل گرفته که باور کنید با یک تلنگر کوچک ایران از هم می پاشد. آنها نپذیرفتند که این افشاگری ها در پایان 4 سال ریاست جمهوری به خاطر احساس خطر برای از دست دادن قدرت و حفظ منافعی است که امکان دارد پس از این به دست کسی دیگر بیافتد.
او چهار سال دیگر مهمترین پست اجرایی کشور را در دست گرفت – چه با تقلب و چه بی تقلب – تا ما با کمال نا امیدی تنها یک در خواست داشته باشیم : اینکه مهندس قول دهد سال 92 باز هم به صحنه بیاید ؛ این بار با قدرت بیشتری از او حمایت می کنیم . اصلا حمایت ما را لازم ندارد . تا آن سال مردم دیگر کاملا طعم فلاکت و بدبختی را زیر زبان خود احساس کرده اند . آن هنگام که محتاج نان شب شدند می فهمند که باید کمی تفکر کرد تا حادثه تکرار نشود . مهندس منتظرت می مانیم ، برای سر بلندی ایران … و برای کشوری پیشرفته با عدالت و آزادی.
جنگ و جدل ها را که دیگر سودی ندارد کنار بگذاریم … و ایمان بیاوریم به اینکه
فردا روشن است … آینده رنگش سبز میماند .
+ سه هفته به علت ترس دولت از آشوب و نا امنی ، همچنین اثبات بی لیاقتی در اداره ی کشور نمی توانستم به خوبی به اینترنت متصل بشوم و وبلاگ را به روز کنم . این مطلب را هم با کلی مشقت و از طریق ف یلتر شکن های موجود ارسال کردم . عذر من را از طرف دولت پذیرا باشید .
+متاسفانه طی این یک هفته اتفاقاتی افتاد که باعث خراب شدن چهره ی مرد همیشه آرام شد . دیگر عوام موسوی را با خراب کار ها و غربی ها یکی فرض می کنند ،در حالی که اگر فشار های حزبی نبود موسوی هیچ اعتراضی به روند انتخابات نمی کرد . امیدوارم این اشتباه بعد از چهار سال به کلی درست شود .
اولین کسی باشید که مطالب وبلاگ ر ا در فید خوانش می خواند . برای آگاهی از چگونگی این کار این صفحه را ببینید .