در یکی از دهکدههای پرت آمریکا کشیشی به مناسبت سالگرد یازده ستامبر -و به دلیل ماجرای نسبت دادن آن به مسلمانان- مردم مسیحی را دعوت به آتش زدن قرآن میکند. شاید اگر این اتفاق ده سال پیش میافتاد تنها همان پنج شش نفر بیننده حاضر از ماجرا باخبر می شدند و دست به چنین حرمتشکنی میزدند. اما این اتفاق در دههی دوم قرن 21 افتاد. دقایقی بعد سخنان این کشیش بر روی یوتیوب قرار گرفت و میلیونها بیننده از آن بازدید کردند. همزمان صفحهای هم در فیسبوک درست شد تا کاربران را به شرکت در این مراسم دعوت کنند. چه بسا در سایر سرویسهای اجتماعی هم چنین اتفاق مشابهی روی داد. بدین ترتیب اولین جرقههای این کار زده شد. آتش زدن قرآن جرم نیست. هر کسی آزاد است که قرآنی را بر دارد آتش بزند. اما مشکل وقتی شروع میشود که این کار علنی شود رسانهای کردن این کار باعث از بین رفتن حرمت قرآن میشود و امروز هر انسان یک رسانه است. به آتش کشیدن قرآن توسط اقلیتی مذهبی جنگ ادیان نبود، جنگ رسانه بود. این جنگ با رسانهای شدن شروع شد و باید با همین رسانه هم به پایان برسد. اگر سایتهای اجتماعی و پتانسیل استفاده از آنها در ایران و سایر کشورهای خشمگین وجود داشت این حرمت شکنی در هنگام برنامهریزی، در نطفه خفه میشد. مسلملنان باید با رسانهی بزرگی به نام اینترنت خشم و اتحاد خود را به تمام دنیا نشان میدادند. این یک جنگ رسانهای بود اما حیف که باز هم با کوته فکری و ترس مسئولان از سایتهای اجتماعی و اینترنت مثل همیشه این ما هستیم که در مقابل افکار مردم دنیا بازنده میشویم. چون هیچ رسانهای جز اینترنت نمیتواند خشم مسلمانان را در سطح جهانی پوشش دهد.
برچسب: وب۲
یک ایده، یک نوشته برای بلاگ
تا به حال شده که بخواهید بنویسید اما هیچ ایدهای برای نوشتن در وبلاگتان نداشته باشید و برای همین آنجا را برای مدتها متروکه بگذارید. خب هر سوال میتونه تبدیل به یک ایده برای نوشتن در وبلاگ بشه. پس فرصت را از دست ندهید. اگر ایدهای برای نوشتن در ذهن ندارید به plinky.com مراجعه کنید.
هر روز هفته پلینکی شما را به فعالیت وا میدارد. با طرح یک سوال یا یک درخواست ساده که در پیاش جواب شما را دارد و شما از این پس میتوانید پاسختان را با وردپرس به اشتراک بگذارید. زیرا پلینکی جدیداً به تیم اتوماتیک (تیم سازنده وردپرس) پیوسته.
طناب دار وبدویی
سلامی دوباره.
دستهایتان خشک شد روی کیبرد؛ اینقدر که کامنت گذاشتید و لایک زدید… چشمهایتان از حدقه درآمد، اینقدر به آن مانیتور لعنتی چشم ندوزید. تقصیر شما هم نیست. معتاد شدهاید. کاریش هم نمیشود کرد. اما نگران نباشید دوای دردتان اینجاست. شما نیاز به یک خودکشی دارید… یک خودکشی مجازی. تنها راه حل کشتن کپیهای مجازی است که از شما در اینترنت به وجود آمده.
اگر وب ۲ واقعا از زندگی حقیقی دورتان کرده. کافیست سری به سایت ماشین خودکشی بزید. آن وقت میتوانید در عرض چند دقیقه تمام هویتهای مجازیتان را بکشید. به گفته سایت شما با استفاده از این روش میتوانید ۹ ساعت در کشتن خودتان صرفه جویی کنید.
حالا راحت میتوانید به زندگی عادیتان برگردید.
فرومها و سایتهای اجتماعی باهم را مقایسه نکنید!
نوشتهی پیش به نام وب ۲ یا فروم که به هیچ عنوان موافق یا مخالف محض نوشتهای دیگر نبود سوء تفاهمهایی را پیش آورد که برای برطرف شدن آنها این پست را منتشر میکنم. لازم به ذکر است که سیستم کامنت گذاری این وبلاگ چیز خوبی است که کاربردهای خوبی هم دارد! پیشنهاد میکنم که اگر کسی تذکر یا انتقادی نسبت به نوشتههای این بندهی حقیر دارد از آن استفاده کند. باور کنید نه تنها کلاستان پایین نمیآید بلکه باعث شفافیت بیشتر موضوع میشود.
حرف اصلی من در نوشتهی پیش تنها این بود که فرومها و سایتهای اجتماعی (که بر پایهی تفکر و فنآوری وب ۲ فعالیت میکنند) دو هدف جداگانه را در پیش دارند و اصلا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. در یک سو فرومها وجود دارند. این طور که بر میآید متعلق به اوایل ظهور وب۲ هستند و چیزهایی (مانند نقش کاربر عادی در انتشار محتوا) را از وب۲ تکامل یافته به ارث بردهاند. این دسته از وب سایتها هدفشان صرفاً سوال و جواب و آن هم به صورت بایگانی شده است به طوری که در یک فروم (در حالت ایدهآل) هیچ وقت دو سوال و جواب متشابه وجود ندارد. از نظر شخص بنده در صورتی که غیر از این شود یعنی از فرومها برای اشتراک محتوا و سوال و جوابهای تکراری استفاده شود حرکتی غلط و خارج از اهداف فروم میباشد.
در سویی دیگر نیز سایتهای اجتماعی قرار دارند که بلااستثنا همگی بر پایهی وب ۲ هستند و بازهم میگویم به نظر من بر اساس دو چیز پایه گذاری شده اند: سرعت و گذرایی (برای توییتر و فرندفید که کاملاً صدق میکند).
شاید بشود سایتهایی اجتماعی یافت یا درست کرد که مانند فرومها به سوال و جواب بپردازند اما باز هم جای فرومها را نمیگیرند زیرا هدف فرومها هیچگاه با سایتهای اجتماعی و وبدویی تلاقی پیدا نمیکند زیرا بنای فرومها بر اساس گذشته و تجربیات است اما بنای سایتهای وب دو بر اساس حال و لحظه.
به یاد داشته باشیم که فنآوری وب۲ چیزی جدیدتر از وب۱ و به نوعی متناسب با حال و هوای امروز بشریت است. در عصری که دنیا دارد از حجم اطلاعات منفجر میشود، تنها راه حل برای جلوگیری از این انفجار اطلاعاتی وب۲ و ویژگی «سرعت و گذرایی» آن است.
پس شاید فرومها روزی به خاطر تشدید همین دلیل ذکر شده کنار گذاشته شوند اما مطئناً زمان آن الان و راه آن اجبار و پیشنهاد نیست.
وب۲ یا فروم
قبل از هر چیز برای اینکه متوجهی جریان شوید این دو نوشته را بخوانید. از وبلاگ مزیدی۳ و تریتون.
نکته: در این نوشته منظور از « سایتهای وب دویی» سایتهایی است که از تفکر و تکنولوژی وب ۲ استفاده میکنند.
بی تعارف بگویم همان قدر که به وب۲ علاقه دارم همان قدر هم از فروم ها متنفرم به خاطر ظاهر کهنه و قدیمی آنها که انگار هیچ وقت نمیخواهد عوض شود. اما نه میشود فروم ها را از صحنه حذف کرد و نه به وبدوییها ایراد گرفت.
از نظر من انتشار محتوا در سایتهای وب دو بر روی سه کلمه است : به سرعت، گذرا و همین الان. به همین دلیل کاربرد فروم ها- که در شرایط مناست (با کاربران فهمیده) هیچ نوشتهای دو بار تکرار نمیشود- این است که مطالب همه بایگانی شدهاند و هر شخص جدیدی که مشکلی کهنه دارد را راه میاندازند. این موضوع دربارهی سایت اجتماعی و وبدویی به هیچ عنوان صدق نمیکند. به شخصه قبلا معتقد بودم که یکی از کاربردهای توییتر خاطراتی بودن توییتهای منتشر شده در آن است اما الان به این نتیجه رسیدم که با این امکانات مدیریتی محدود اگر شخصی بخواهد خاطرات یک سال و دو ماه و سه هفتهی پیش را ببیند باید آنقدر روی دکمهی more کلیک کند تا یا دکمه موشواره از کار بیفتد یا اگر شانس بیاورد به هدفش برسد.
پس فروم و وب دو گرچه مانند هم اجتماعی هستند و به اشتراک محتوا میپردازند اما دو هدف متفاوت را طی میکنند. در ضمن من با این گفتهی جناب مزیدی که فروم ها متعلق به وب ۱ هستند کاملا مخالفم گرچه فرومهای حال حاضر از نظر ظاهری شبیه سایتهای وب ۲ نیستند اما همان طور که گفتم از نظر محتوایی بر روی موضوع اشتراک و اجتماع تکیه دارند که کاملا به تفکر وب ۲ برمیگردد. اما شاید بشود آنها را متعلق به اوایل ظهور وب ۲ دانست.
این که وب دو حالت تفریحی دارد نه به کاربرد اصلی سایت بلکه برمیگردد به جامعهی کاربری آن سایت که عملا یک سایت وب دویی با جامعهی کاربریاش تعریف میشود. اگر دوستان و اطرافیان شما از سایتی به عنوان تفریح استفاده کنند آن سایت برای شما هم جای تفریح میشود و در اصل نمیتوانید استفادهی دیگری از آن ببرید. پس جدا کردن کلی سایتهایی با تکنولوژی و تفکر وب ۲ کاملا غلط است.
من real time بودن فرندفید را خیلی دوست دارم احساس زندگی و به روز بودن را به آدم میدهد. سایر سایتهای وب دویی هم همین طور هستند یعنی مطالب مفیدی را به سرعت و آشکارا ( به قول مزیدی در روشنایی) به شما منتقل میکنند شما هم یا در همان لحظه از آن استفاده میکنید و آن را به ذهن میسپارید یا آن را برای همیشه فراموش میکنید. ضمن اینکه اگر شخصی همان لحظه در سایت نباشد نه از طریق جستجو و نه از طریق پیمایش سایت نمیتواند به مطلب برسد و آن مطلب برای لحظاتی بعد هرچند خاصیت بالقوهی خود را دارد اما عملاً کسی دیگر به آن رجوع نمیکند( یا آن قدر کم است که میشود چشم پوشی کرد).
برای همین هم شاید ما احتیاج به یک فروم همراه با استاندارد های وب ۲ داریم نه یک سایت وب دویی که کار فروم را انجام دهد زیرا خاصیت وب ۲ سرعت و گذرایی است.
وقتی اجتماع را کشتند
همین ۱۰ ماه پیش بود که به هوای انتخابات سایتهای اجتماعی ف-ی-لتر شده یکی یکی آزاد میشدند خیلی ها گفتند دید دولت نسبت به این موضوع عوض شده (کی همچین حرفی زد) و خیلیها هم معتقد بودند اینها تنها صرف جمعآوری رأی بیشتر است. دوران خوشی بود فرندفید و فیس بوک به راحتی هرچه تمام تر بالا میآمد و توییتر هم پر از کاربران جدید شده بود. گذشت تا اینکه روز انتخاب فرا رسید علاوه بر اینکه این سه سایت بزرگ بسته شدند سرعت اینترنت هم به نصف کاهش پیدا کرد. حتی نمیشد پست جدیدی رو منتشر کرد. در این خفقان اطلاع رسانی زدند و ریختند و بردند و کشتند و گفتند کار بیگانه بود. هیچ کس هم صدایش در نیامد چون رسانهی ملی مغر یک ملت میشود و میتواند کاملا به اکثریت آنها جهت گیری بدهد. هر چه میگذشت به تعداد سایتهای بسته شده افزوده میشد…
به یاد مزیدی و پستهایش
در این بین گاهی اوقات دلم لک میزد برای اینکه یک بار دیگر به راحتی از فرندفید استفاده کنم. مهمترین خبرها را در دیگ بخوانم و وقتی با یک سایت اجتماعی جدید روبرو شدم فردایش پیام مشترک گرامی را نبینم. دلم لک زده بود برای اینکه باز هم نوشتههای وب دویی مزیدی را بخوانم. دلم لک زده بود تا مثل گذشته هر ساعت که به وبلاگش سر میزدم با یک صفحه مطلب جدید روبرو میشدم… و چند روز پیش این اتفاق افتاد. به صورت کاملاً تصادفی فهمیدم که باز هم تصمیم دارد بنویسد اما نوشتههایش بوی ناله میداد.
زمانه دیگر تغییر کرده. کار به جایی رسیده که وقتی این عاشق وب ۲ یک سایت جدید را معرفی میکند یک روز نمیگذرد که ف-ی-لتر میشود.
دیگر طعم سایتهای اجتماعی را فراموش کردهام. این ف-ی-لترینگ غلط و محدود کردن آزادی بیان عامهی مردم در سایتهای اجتماعی نه تنها کار به جایی پیش نمیبرد بلکه باعث میشود تا مردم در این فضای خفه حرفهایشان را با روش دیگری بزنند.
پینوشت: گاهی اوقات به این امید درس میخوانم که شاید روزی بتوانم کشور را از این اوضاع نجات دهم.
پی نوشت۲: این بشر آن قدر با اراده و مصمم است که حتی وقتی دومین وبلاگش را بلاک میکنند مزیدی۳ را با آرشیو کامل در آستین دارد.