بعضی از فیلم پس از دیدن برای سالها در خاطر انسان ی مانند و داستانشان آنقدر زیباست که شاید در هنگام تماشا هیچ حسی نداشته باشید اما در پایان لذتی دو چندان خواهید برد. بعضی از فیلم ها هم درست بر عکس اند یعنی در هنگام دیدن آنقدر هیجان در شما ایجاد می کنند که نفستان بند می آید اما در پایان هیچ نکته ی اخلاقی برایتان باقی نمی گذارند و بعد از یک هفته به کل داستانش را فراموش می کنید . امروز می خواهم دو فیلم از این دست را برای شما معرفی کنم .
wrong turn
به نظرم رسید داستان تکراری دارد . چند دختر و پسر برای برای تفریح به خارج از شهر می روند . در آنجا ، هنگام پیاده روی نیاز به دستشویی و تلفن پیدا می کنند . اتفاقی به خانه ای بر می خورند هنگامی که وارد آن می شوند با موارد مشکوکی مثل مغز های در یخچال و چشم های از حدقه در آمده ی انسان مواجه می شوند . در هنگام فرار ،صاحبان خانه از راه می رسند و آنها به ناچار در خانه زندانی می شوند … . ادامه ی فیلم تعقیب و گریزی نفس گیر است بین این جوانان و سه صاحب خانه که شکارچی انسان هستند و شبیه بیماران جوزامی می مانند . قاتلان این فیلم بسیار ریلکس و آرام کارشان را انجام می دهند . تا به حال ده ها نفر را گرفته ، بدنشان را تکه تکه کرده و بدون هدفی خاص به گوشه ای انداخته اند . داستان جایی به اوج می سد که مشخص می شود از پلیس هم کاری بر نمی آید و نفر باقی مانده به تنهایی باید خود و دیگری را نجات دهد .
shutter
نسبت بهwrong turn از واقعیت دورتر است اما در طول فیلم آنقدر دلیل می آورد که شما را راضی می کند، ممکن است داستان واقعی شود .
زوجی پس از ازدواج برای عکس برداری از مدل های ژاپنی به ژاپن می روند . آنجا هر عکسی که گرفته می شود هاله ای سفید رنگ در آن نقش می بندد . پس از تحقیقات زن مشخص می شود که کسی قصد رساندن پیامی به آنها را دارد . بقیه ی داستان را خودتان ببینید مزه اش می رود 🙂 . حالت معمایی فیلم باعث می شود که اصلا گذر زمان را احساس نکنید و تنها همراه شدن با شخصیت های داستان لذت ببرید.
برای داشتن سه ساعت هیجان این دو فیلم را به شما توصیه می کنم . البته مجبور نیستید دو تایش را با هم ببینید !:)