همیشه یکی از موضوعات جذاب جامعه برای تبدیل شدن به فیلمنامه اعتیاد بوده است . حال کارگردان ها و فیلمنامه نویسانی که کمی خلاقیت داشته اند توانسته اند این صحنه ها را به خوبی بازسازی کنند . عده ای هم که در همان تصور قدیمی باقی مانده اند و در نتیجه فیلمشان برای بیننده تاثیر گذار نبوده است .
دو فیلمی که اخیرا در سینمای ایران اکران و مورد تقدیر منتقدان و مردم هم واقع شده یکی خون بازی و دیگری سنتوری می باشد .
بعد دیدن فیلم دایره زنگی به شدت شیفته ی بازی و شخصیت باران کوثری شدم . برای همین هم در پی فیلمهای دیگری که اخیرا بازی کرده بود رفتم و با دو کار آشنا شدم ؛ یکی توفیق اجباری و دیگری خون بازی . اولی اصلا چنگی به دل نزد و فیلمی بود که با هدف قرار دادن سر سری زندگی بازیگری مشهور می خواست فروش خوبی را به دست آورد که همین هم شد . یعنی به فروشی دور و بر یک میلیارد تومان دست یافت . اما خون بازی … که مطمئنا فوق العاده ترین فیلمی است که در طی سال های گذشته با مضمون اعتیاد و دیدی خاص به این بلا ساخته شده . باز هم بازی فوق العاده بی نظیر باران کوثری که واقعا حقش بود سیمرغ را به خاطر بازی در این فیلم بگیرد .من که به هیچ وجه نتوانستم دو بازی اش در دایره زنگی و خون بازی را از یکدیگر جدا کنم . ( شرمنده ! اگر می بینید اطلاعاتم قدیمیه به خاطر اینه که تازه به سینمای ایران علاقه مند شدم و قبل از این زیاد به این موضوع اهمیت نمی دادم ، مخصوصا به دیدن فیلم های ایرانی ) اما چه خوب است تا مقایسه ای داشته باشیم بین فیلم های خون بازی و سنتوری و بزنگاه که این روز ها از شبکه ی سه سیما در حال پخش است .
فیلم خون بازی اساسا بر پایه ی بازیگری قرار گرفته و داستان قرص و محکمی ندارد . این تنها بازی است که تمام شما را به دیدن آن وا می دارد . نمونه ی واضحی از ضعف فیلمنامه پایان آن است که بدون هیچ نتیجه گیری تمام می شود . به شخصه به این موضوع اعتقاد دارم که بعضی از داستان ها پایانشان را به دست بیننده می سپارند . ولی در خون بازی این شیوه متفاوت است . تمام فیلم در کش قوس این ماجرا طی می شود که سارا (باران کوثری ) می خواهد اعتیاد را ترک کند . گاهی اوقات می تواند خود را کنترل کند و آن را برای مدتی رها می کند و گاهی اوقات در برابر آن دوام نمی آورد و تسلیم می شود . حال پایان داستان بدون رسیدگی به این موضوع که آیا ترک می کند یا نه رها می شود . اگر بخواهیم برداشت دقیق تری داشته باشیم ، در صحنه ی پایانی فیلم هنگامی که مادر از پرستار می پرسد که » نکنه این دفعه هم نتونه » و پرستار می گوید » هیچ چیز غیر ممکن نیست » و در پی آن نگاه خیره ی سارا که نمایانگر این است که شاید باز هم نتوانم …
در آن سو فیلم سنتوری که گرچه داستان های دیگری هم در خود جای داده اما شاید بشود مسیر اصلی فیلمنامه را اعتیاد خواند . بر خلاف خون بازی این فیلم پایه ی محکمتری دارد و به قسمت های دیگری از عواقب اعتیاد روی می آورد . علی سنتوری در پی اعتیاد زجر زیادی می کشد ، به فلاکت می افتد و زندگی اش تباه می شود حتی در قسمت های انتهایی دیگر کفشی هم ندارد تا پا کند .از اعتیادش هیچ وقت پشیمان نشد و فکر می کرد با کمی اراده می تواند همه چیز را ترک کند ولی اراده اش را نداشت .فیلم سنتوری بر می خواهد این را بگوید که مواد با انسان چکار می کند و او را به چه جا هایی می کشد . اما سارای خون بازی بهترین شرایط را داشت . مادرش کنارش بود ، خودش می خواست اعتیاد را ترک کند ، عشقش در آن سوی دنیا منتظرش بود و بزرگترین فلاکتش غلت خوردن در گل و لای برای پیدا کردن مواد بود . گرچه همان حرف سنتوری را مبنی بر عواقب اعتیاد دنبال می کرد اما پیام اصلی اش همه گیری اعتیاد بود که هیچ کس را رها نمی کند .
حال هنگامی که همه در پی درست کردن چهره ای بد از اعتیاد هستند سریال بزنگاه با پیش و پا افتاده جلوه دادن این موضوع به نحو دیگری کار خود را دنبال می کند . البته این را هم باید در نظر گرفت شاید این دیدگاه متفاوت بهتر جواب دهد .که با ساده شمردن این موضوع از هیجان و تازگی که که در خیلی ها برای امتحان مواد به وجود می آورد بکاهد . باید ببینیم این شیوه تا چه اندازه می تواند تاثیر گذار باشد و آیا مسئولان هم می توانند این را درک کنند یا با تصمیمی زود هنگام باعث توقیف فیلم می شوند .
جدیدترین مطالب وبلاگ را از طریق فید دنبال کنید . برای آگاهی از چگونگی این کار این صفحه را ببینید .